جشن ارتقا قرآن پایه سوم با همکاری کمیته قرآن و انتظار و مهدویت در مسجدالنبی برگزار شد
جشن ارتقا قرآن پایه سوم با همکاری کمیته قرآن و انتظار و مهدویت در مسجدالنبی برگزار شد
همزمان با میلاد با سعادت حضرت معصومه و دهه کرامت جشن روز دختر توسط کمیته مناسبت ها و فرهنکی هنری برگزار شد و ادختران برجسته و محجبه تقدیر شد
طرح یک روز برای فردا در روز دوشنبه در مدرسه ی شاهد توسط اعضای شورای دانش آموزی اجرا شد.
گیتی محسنی روز دوشنبه مدیر مدرسه شاهد گفت:اجرای طرح یک روز برای فردا برنامه ای است که از طریق آن اداره فعالیت های آموزشی، پرورشی و اداری مدرسه در ایام خاصی از سال تحصیلی به دانش آموزان منتخب واگذار می شود.
وی ادامه داد: هدف از اجرای این طرح تقویت روحیه مسئولیت پذیری و مشارکت جویی و افزایش سطح علاقمندی به مدرسه در دانش آموزان، زمینه سازی برای تصمیم گیری و تعامل بیشتر بین دانش آموزان و اولیای مدرسه و افزایش روحیه خود باوری، اعتماد به نفس، خلاقیت و نشاط بیشتر دانش آموزان در فعالیت های مدرسه است.
وی عنوان کرد: در هر مدرسه کمیته اجرایی طرح یک روز برای فردا تشکیل می شود که مسئولیت تصمیم گیری، برنامه ریزی و اجرای طرح را در واحد آموزشی به عهده خواهند داشت
در خصوص گرامیداشت میلاد با سعادت حضرت علی (ع) وروز پدر کادر اموزشی مدرسه دخترانه شاهد با اهداگل وشیریی از
یرادران کادر اموزشی مدرسه پسرانه شاهد تجلیل کردند
دوران امامت امام هادی علیه السلام بیش از ۳۳ سال به طول انجامید که حدود سیزده سال آن را در مدینه سپرى کرد. در این مدت، گروه هاى بسیارى از شهرهاى شیعه نشین ایران، عراق و مصر براى بهره گیرى از محضر امام به سوى مدینه آمدند.[۱] امام در این شهر چنان موقعیت و محبوبیتى بین مردم یافت که دولتمردان عباسى، به شدت از این وضع احساس خطر مى کردند. براى نمونه، بُرَیحه عباسى[۲] در نامه اى به متوکل نوشت: «اگر تسلط بر حرمین شریفین را مى خواهى، "على بن محمد" را از این شهر بیرون کن؛ زیرا او مردم را به سوى خود فراخوانده و عده بسیارى نیز دعوتش را پذیرفته اند...».[۳]
عباسیان که هراس بسیارى از رهبرى شیعه و خطر حرکت شیعیان برضد خود داشتند، به این نتیجه رسیدند که با دور کردن امام به عنوان قطب و محور تشیع از مدینه که کانون تجمع شیعیان شده بود، به این هدف دست یابند. بدین ترتیب، تبعید و مراقبت نظامى را که تجربه پیشین و موفق عباسیان به شمار مى رفت، دوباره در دستور کار قرار دادند.
امام از مضمون نامه مذکور آگاهى یافته و در نامه اى به متوکل، وى را از دشمنى ها و کینه توزى و دروغ پردازى نویسنده آگاه ساخته بود. متوکل سیاستى مزورانه و دو پهلو در پیش گرفت. او نخست نویسنده نامه را که از امام سعایت کرده بود، از کار برکنار کرد تا خود را دوستدار امام جلوه دهد. سپس به کاتب دربار دستور داد تا نامه اى به امام بنویسد که در ظاهر، علاقه متوکل را نسبت به امام بیان مى کرد، ولى در واقع، دستور جلب امام از مدینه به سامرا بود. همچنان که یزداد، پزشک مسیحى دربار با آگاهى از احضار امام، انگیزه متوکل را دریافته و گفته بود: «بنابر آن چه شنیده ام، هدف خلیفه از احضار محمد بن على علیه السلام به سامرا این بوده که مبادا مردم به ویژه چهره هاى سرشناس به وى گرایش پیدا کنند و در نتیجه، حکومت از دست آن ها خارج شود...».[۴]
متوکل براى کاهش پى آمدهاى منفى احضار امام، نامه اى محترمانه به ایشان نوشت.[۵] اما به راستى، نوشتن نامه اى با کلماتى محترمانه از کسى چون متوکل که از هیچ ستمى بر خاندان پیامبر و هر کسى که کوچکترین ارتباطى با آنان دارد، خوددارى نمى کند، جاى بسى شگفتى است و نشان دهنده هراس شگرفى است که این دشمنان خونخوار شیعه از امام داشته اند.
او هم در مقابل امام از خود فروتنى نشان مى دهد و هم خود را «امیرالمؤمنین» مى خواند و عنوان حاکمیت بر مؤمنین را براى خود محفوظ مى دارد. وى به امام مى فهماند که او همچنان حاکمیت خاندان پیامبر را نپذیرفته و امام نیز مجبور به اطاعت از وى است.
او مدام از تمجید مقام شامخ امام سخن به میان مى آورد، اما «یحیى بن هرثمه» را براى رکابدارى امام مى فرستد، ولى تاریخ از همراهى فرماندهى نظامى به اتفاق سیصد سرباز مسلح خبر مى دهد.[۶] این رفتار به جلب خشونت آمیز و محتاط نظامى بیش تر شبیه است تا استقبالى رأفت انگیز.